بعد از عید
دوباره سلام خوب تا الان از اتفاقاتی که قبل از حاملگی من اتفاق افتاده براتون نوشتم الان میخوام از بعد عید براتون بگم جونم براتون بگه عید اومد و من با هر ترس ودلهری بود رفتم مسافرت چون شوهرم (احمد جونم) خیلی دوست داشت عید را کنار فامیلهاش باشه منم خودم و به خدا سپردم و رفتیم خوب خدا را شکر چیزی نشد. خوب بعد عید که اومدم اولین کاری که کردم یه نوبت گرفتم و تا برم دکتر خیلی میترسیدم چون قبل عید یه سونوگرافی دادم هیچی از بچه دیده نشد مترسید حاملگی خارج از رحم باشه خلاصه بعد کلی اب خوردن و راه رفتن نوبتم شد همینجوری بین زمین و اسمون بودم تا دکتر سونوگرافی منو شروع کرد باورتون نمیشه اولین سوالش این بود چه دارویی خوردی داروهام گفتم و ...
نویسنده :
عارفه (مامان دوقلوها)
20:56